دارم برای روز مادر کیک میپزم. چون فردا و پسفردا خونه نیستم، مجبورم امشب و فردا شب کار کنم.
یه کیک رو درآوردم. یکی داخل توستره، یکی هم موادش آماده است که بره داخل. اولی بد نشده، دومی رو گند زدم، زیرا که زودتر درش آوردم و خام بود و دوباره گذاشتم داخل و حالا نمیپزه :| سومی حتما افتضاح خواهد شد، زیرا به خیال اینکه دومی پخته شده، مایهشو آماده کردم و حالا نیم ساعته همینطور مونده :|
یک کلاه و پیشبند آشپزی باید بخرم. بعدش شاید عکس آواتار رو عوض کنم :) فعلا شما خطخطی بودن عکسها رو به بزرگی خودتون ببخشید.
از پریشب درگیر این وبلاگم. این سومین قالبیه که به تن وبلاگ میپوشونم. با قبلی خیلی سر و کله زدم سر فونتش، یکی از بلاگرهای محترم هم خیلی کمک کردن، ولی نشد که بشه. البته با این یکی راحتترم و بیشتر دوستش دارم، ولی باز اسلایدرش کار نمیکنه. موبهمو دستورات رو اجرا کردم، ولی نشد. فعلا یه عکس گذاشتم که یکهزارمش دیده میشه، اونم فقط با رایانه! بازم بهتر از صفحهی سیاهه :) بعداها حتما یاد میگیرم، و بعداترها عکس کارای خودمو میذارم :)
یک لوگو هم باس طراحی کنم مثل بعضیا بکوبم رو عکسام :)) نه که خیلی عکسای خفنیاند! میگم یهوقت کسی به نام خودش معرفی نکنه 😅
اگه اگه اگه وقت میداشتم میدونید چیکار میکردم؟ میرفتم برنامهنویسی یاد میگرفتم. ای وقت! کجایی که هیچوقت نیستی؟
+ پیشنهادات شما در رابطه با خوشگل شدن و بهتر شدن آشپزخامه را میپذیریم :)
+ بعدانوشت: مشکل اسلایدر هم به لطف جناب استاد بزرگ حل شد :))